نویسنده : | تاریخ : 14:59 - سه شنبه 10 بهمن 1391برچسب:,
نميتوانند كنكور را بردارند |
|
|
|
نميتوانند كنكور را بردارندايمان جليلي- مرضيه قاضيزاده- عيسي محمديمصاجبه با مرد اول «گاج»: ابوالفضل جوكار كه بيشتر از 32 سال سن ندارد.
براي آنهايي كه كنكور برايشان چيز مهمي است، كتابهاي گاج به اندازه كافي شناختهشده هستند. كتابهاي كنكور گاج، فهرست «ترينهاي» بازار فروش ناشران آموزشي و جلب مخاطب را پشتسر گذاشتهاند و آمدهاند به صدر جدول. به اين بهانه رفتيم سراغ مرد اول گاج كه بيشتر از 32 سال سن ندارد. “ابوالفضل جوكار” كارشناس تغذيه از دانشگاه آزاد است و فوقليسانس بيوشيمياش را در آلمان گرفته. از سال 73 تا 81 ـ 80 دبير شيمي دبيرستانهاي تهران و دبير پروازي شهرستانها بوده. ميگويد از اول راهنمايي، هم كار ميكرده و هم درس ميخوانده؛ و با نمره 20 شيمي، 5/19 رياضي و فيزيك، 12 ادبيات، 10 عربي و زبان، و 5/7 زيستشناسي، به جاي رشته رياضي، رفته رشته تجربي و شانس شركت در دانشگاه سراسري را از دست داده. آقاي رئيس را در «ساختمان تاليف گاج» ميبينيم؛ ساختمان تازهتاسيسي كه عنوان بيسابقهاي در كشورمان دارد. 4 طبقه از ساختمان، پارتيشنبندي شده براي دبيرها و مؤلفان گاج كه از 8 صبح تا 6 و 7 عصر توي جايگاههاي مربوط به هر درس كار ميكنند. ساعت 4:30 بعدازظهر، در سالن شيك جلسه باز ميشود و مدير جوان وارد ميشود.· بازار فروشتان چطوري است اين روزها؟ به نظر ميآيد از «قلمچي» جلو زدهايد.ما نميدانيم جلوتريم يا عقبتر؛ اين را بايد بازار بگويد. اوج فعاليت ما سال 85 بود كه بعضي از كتابهايمان در حد 50 تا 60 بار تجديد چاپ شد. ولي ما سال 81 ضرر داديم. آن سال من يك خودرو داشتم، فروختم. منزلي داشتم، فروختم. من از آن اول، كتاب كه چاپ ميكردم، هديه ميدادم به معلمهاي مدارس؛ و دبيرهاي منطقه 1 تا 20 تهران و سرگروههاي آموزشي سراسر كشور. عملا ميديدي از يك چاپ 5هزارتايي، حدود 1800 تا 2000 تايش ميرفت؛ و آن چيزي هم كه ميماند، بد پخش ميشد. پخشيها ميگفتند بايد 50 درصد تخفيف بدهي تا برايت بفروشيم. تا اينكه از سال 84ـ83 هديههايمان به معلمها به بار نشست و تعداد چاپ شروع كرد به بالارفتن.· البته تعداد چاپتان بالاست ولي تيراژتان در حد 10هزارتاست يا كمتر.درست است. وقتي ميگويم 60 بار تجديد چاپ شده، منظورم 60 تا پنج هزارتاست. مثلا از كتاب «دين و زندگي» كه كتاب جديد دبيرستانيها بود، 300هزارتا فروختيم.· آقاي جوكار، «گاج» از كجا پا گرفت؟ از نقطه صفر چطور شروع شد؟سال 81 ـ 80 كه دبير شيمي بودم، به فكر افتادم يك كتاب كنكور شيمي دربياورم. اين كتاب حجم كمي داشت و سبك نگارشاش همراه با شعر و طنز بود. شايد اگر آنموقع ناشري پيدا ميشد كه اين كتابم را چاپ كند، ديگر اصلا گاجي به وجود نميآمد. مجبور شدم آن را با سرمايه شخصي چاپ كنم. چون اين كتاب خيلي زود به چاپهاي بعدي رسيد، دبيرهاي درسهاي ديگر مدرسهمان اضافه شدند و «گروه آموزشي جوكار» يا «گروه انتشاراتي جوكار» تشكيل شد.· نرفتيد با «قلمچي» همكاري كنيد؟چرا. وقتي كتابم را به آقاي قلمچي پيشنهاد دادم، گفتند بايد در گروه مطرح شود؛ و من اين را نميخواستم. حاضر بودم كتابم ويرايش شود، ولي نميخواستم از آن تكهتكه بردارند. اين شد كه كار كتابم به نشر در قلمچي نكشيد. ولي با آقاي قلمچي خيلي دوستم. الان هم روابط ما خيلي صميمي است؛ روابط كاري، دوستي و مهماني داريم. تقريبا هفتهاي 2بار با هم جلسه داريم.· قلمچي يكسري ايده جديد را براي كنكور آورد؛ چيزهايي مثل كتابهاي طبقهبنديشده رنگ به رنگ، جعبه لايتنر و... . ايدههاي جديد گاج چي بود؟ايده «تجميع كتب» را گاج براي اولين بار در كنكور آورد؛ كه نمونهاش آوردن 13 كتاب علوم انساني و 8كتاب رشته رياضي در يك كتاب جامع بود. راستي! گاج دو تا كتاب هم دارد كه كپيرايتاش را فروخته به كشورهاي كانادا، انگليس و آلمان. يك كتاب ديگر هم داريم به اسم «تيك 8» كه يك كار بينظير است در فراگيري واژگان زبان و در ايران گواهينامه ثبت اختراعات گرفته. در مورد كتابهاي كنكورمان هم يك سبك خاص داريم كه بر مبناي كتابهاي درسي است.· به نظر ميرسد سبكتان ميكروطبقـهبـندي كردن كتابهاست؟دقيقا. حالا ما آمديم چي كار كرديم؟ مثلا در كتاب شيمي قديم، مبحث «آلكانها» شامل بخشهاي نامگذاري و ايزومري و واكنشهاست. ما تستهاي هر كدام از اين بخشها را تفكيك كرديم و طبقهبندي ريزتر شد. از طرف ديگر ما كتابهايمان را هر سال بهروز ميكنيم. الان تمام تستهاي كنكور 86 را آناليز كردهايم و در كتابهايمان داريم ميزنيم. هر سال بلافاصله بعد از كنكور، زينكها را عوض ميكنيم و كتابهاي مانده در انبار را اهدا ميكنيم به كتابخانههاي سراسر كشور؛ و دوباره از صفر. معمولا ناشرهاي ديگر خساست به خرج ميدهند و هر 2 سال يك بار، تستها را ويرايش ميكنند.
· بالاخره همين چيزهاي ريز باعث جلب مخاطب ميشود. حالا اين از اسمتان شروع ميشود تا...اسممان كه خيلي ضايع بود! آنموقع كه همه ناشرهاي آموزشي، اسمهايشان را در مايههاي علم و دانش و انديشه انتخاب ميكردند، اسم ما متفاوت به نظر ميآمد.· حرفم نصفه ماند آقاي جوكار! داشتم ميگفتم جلب توجه، كه... پژو 206 دادن هم شاملش ميشود.بله. ما به نفرات اول كنكور يك پژو 206 ميدهيم؛ و به نفرات دوم تا دهم، كمك هزينه تحصيلي، تا پايان تحصيلاتشان. از اين ايدهها داريم باز هم. يك كار جديدي كرديم كه Secret است ولي به شما ميگويم! خدمات پس از فروش براي كتاب. حالا دنبال يك اسم قشنگتريم برايش. براي اولين بار در كشور ميخواهيم از 8 صبح تا 12 شب، در طبقه چهارم اين ساختمان رفع اشكال تلفني كنيم از كتابهاي گاج. شمارهاش چند است؟داريم شماره 6420 را ميگيريم ولي ظاهرا گفتهاند 20 نداريم، 19 بهمان ميدهند. دانشآموزان زنگ ميزنند به 6419 رفع اشكال ميكنند. هر درسي براي خودش يك اتاق دارد كه اپراتور وصل ميكند به آن. كتاب، در هيچ جاي دنيا خدمات پس از فروش ندارد. من به خاطر وضع زندگيام كشورهاي خارجي را ديدهام و مطمئنم كه ندارند.· احتمالا تبليغات در فروشتان هم خيلي مؤثر بوده؟بله. ناشرها معمولا در اين حجم و به اين شكل تبليغات ندارند. قلمچي و آيندگان فقط در تلويزيون تبليغ دارند. ما در كنار تلويزيون، تبليغات محيطي، بيلبورد و پنلهاي ديواري داشتيم و اهداي كتاب به كتابخانهها، معلمها و شاگرد اولها.· بله، همان بيلبوردهايي كه نميدانيم چرا براي كنكور از عكس دكتر حسابي و اينشتين استفاده شده است.مگر از عكس بهرام رادان برايLG استفاده نكردند يا از عكس آقاي جمشيد مشايخي براي اجنرال استفاده نكردند؟ باز اينشتين و دكتر حسابي با علم بيارتباط نبودند. آنموقع هم كه ما از عكس اينشتين استفاده كرديم، سال 2005 بود كه در تمام دنيا به مناسبت يكصدمين سال ارائه نظريه نسبيت و پنجاهمين سال درگذشت اينشتين، سال جهاني فيزيك اعلام شده بود. حالا در برنامههايمان هست كه از دانشمندان ايراني و چهرههاي شاخص رشتههاي ديگر هم استفاده كنيم.· آقاي جوكار، چرا گاج در كنار همه اين تشكيلات، آموزشگاه و برگزاري آزمون ندارد؟در دنيايي كه متخصص چشم راست با چشم چپ فرق ميكند و كارها اينقدر تخصصي شده، من اعتقاد ندارم وارد اين حوزه هم بايد بشوم. ما دنبال اين نيستيم كه صرفا براي اينكه يك كمپاني داشته باشيم، چند تا كار را با هم انجام دهيم. همين كار نشر خيلي سخت است و ما سعي ميكنيم همين يك كار را خوب انجام بدهيم. · تا حالا برايتان پيش آمده در سيستم نشر، از كارهايتان كپيبرداري شود؟پيش آمده. همين الان هم عينا دارند همينكار را ميكنند. از روي كتابهاي قلمچي هم همين كار را ميكنند. ما كتاب «دين و زندگي»مان را 340هزارتا 350هزار تا فروختيم. فكركنم كپي كارها هم70-60هزار تا فروخته باشند. معمولا يك عده كوچكي از همكارها اين كار را ميكنند. كاري هم نميشود كرد؛ نهايتا گله ميكنيم. · رقابت كپي و اصل كتابها سر قيمت است؟ببينيد! رقابت سر قيمت نيست؛ سر اين است كه كي اول داده و كي برده. مثلا امسال از روي «13كتاب انساني» ما زدند. كتاب ما 70-60 هزار تا فروخت، ولي مال آنها 3 هزار تا هم نتوانست بفروشد.· به نظرتان اگر كنكور برداشته شود بازار گاج از سكه نميافتد؟ببينيد! ما در مقاطع دبستان، راهنمايي، كارداني به كارشناسي و كارشناسي ارشد هم داريم كتابهاي مختلفي را چاپ ميكنيم؛ نه به اين خاطر كه ميترسيم يك روزي كنكور جمع شود، نه؛ براي اينكه كتابهاي كنكور صرفا ما را اغنا نميكند.· يعني موافقيد با برداشته شدن كنكور؟كنكور را نميتوانند بردارند چون بعضي رشتههاي خاص وجود دارد مثل برق شريف، دندانپزشكي شهيد بهشتي، پزشكي تهران، حقوق تهران يا شهيد بهشتي، كه اينها براي انتخاب مخاطب خاص خودشان، نياز به گزينش دارند. قطعا تيپ گزينش، سال 1390 عوض ميشود. ممكن است ديگر به شكل سراسري نباشد و مثل قديم، دانشگاهها كنكور بگيرند. همه جاي دنيا هم كنكور هست؛ البته نه به اين شكل و با اين تبوتاب.· آقا! بچههاي مردم دارند از استرس له ميشوند! به نظرتان آدم ميتواند با اين همه استرس نتيجه مطلوب بگيرد؟ حتي براي آن گروهي كه قرار است يكيشان برود برق شريف و ديگري ميخواهد برود برق تهران.آدم در استرس نميتواند نتيجه مطلوب بگيرد ولي راهش هم اين نيست كه كنكور برداشته شود. آيا آموزش و پرورش ميتواند آزمون هماهنگي بگذارد كه در آن عدالت رعايت شود؟ آيا دانشآموز منطقه 3 شهرستاني، ميتواند در يك آزمون برابر قرار بگيرد با دانشآموزي كه در شميران تهران نشسته؟ كنكور استرس دارد ولي آزمون سالمي است.منبع: همشهري آنلاينموضوع: حذف كنكور
|
نظرات شما عزیزان:
سوال بیست : نظر فراموش نشه!ممنون از شما دوست عزیز
www.soal20.lxb.ir